سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تمنای وصال

 

ورق به ورق، خاطرات نمناک تورا

پراکندم، یک به یک بوسیدم و

بر بال نسیم غربت نهادم و

روانه دیار فراموشی ساختم.

 

مهرت را، اما

در صندوقچه ای خونین

پنهان ساختم و

در گوشه ای امن دفن کردم،

شاید برای روز مبادا،

روزی که از عشق خالی می شوم...

 

روزها بگذشت و دانستم افسوس،

که هر روزم، روز مباداست،

روز که نه...

بلکه روزگار مباداست...

                             سحر


ارسال شده در توسط سحر