ازغم دوست دراین میکده فریـاد کشــــم
دادرس نیست که درهجررخش داد کشم
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشــــم
شادیم داد، غمم داد و جفـا داد و وفا
با صفا منت آنرا که به من داد، کشم
عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
درغمت ای گل وحشی من ای خسرو من
جور مجنـون ببرم، تیشــه فرهاد کشـــــم
مردم از زندگی بی تو که با من هسـتی
طرفه سری است که باید بر استاد کشم
سـالها می گذرد، حادثـــه ها می آید
انتظـار فـرج از نیـمه خـرداد کشــم
امام خمینی