سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تمنای وصال

 

می گویند امروز تو را با این نام صدا کنم،

با همین نام صدایت که نه،

 بی صدا فریادت می کنم:

یا ارحم الراحمین ...

 

همراه راه های رفته و نرفته ام،

همنفس نفس های به شماره افتاده ام،

همسفر جاده آرزوهای بر باد رفته ام،

 

تنها تو بر چشمان ملتهب بوسه می زنی،

تنها تو اشک از گونه ها می زدایی،

تنها و تنها تو بر سر سودایی آشفتگان

دست نوازش می کشی ...

 

بغض آسمانت امروز به باران نشست،

و بر بام خانه من هم باریدن گرفت،

و تو با زبان باران با من سخن گفتی ...

 

گفتی که میهمان و میزبان تویی،

گفتی که درد و چاره و درمان تویی،

گفتی که پناه بینوایان تویی،

گفتی که آغاز و پایان تویی،

گفتی که دستان را دامان تویی،

گفتی که امان ...، امان ...، امان ... تویی.

                                             سحر


ارسال شده در توسط سحر